نقدی بر خداحافظی؛ طولانی فیلمی در تبلیغ اُتانازی

نقدی بر خداحافظی؛ طولانی فیلمی در تبلیغ اُتانازی

«خداحافظی طولانی» یکی از حقه‌بازترین فیلم‌های سینمای ایران است. فیلمی که با پنبه سر می‌برد و قصد دارد اُتانازی را در پوشش یک قصۀ شیرین عشقی برای عموم مخاطبانش عادی کند.

خبرگزاری فارس: فیلمی در تبلیغ اُتانازی

 «خداحافظی طولانی» ساختۀ فرزاد مؤتمن از روز پنج‌شنبه ۲۵ تیر در قالب اکران عید فطر به سینماها آمده است. این فیلم در مدت ۵۰ روز به فروش ۱۷۰ میلیونی در ۱۰ سینمای تهران دست یافته و در ۳۰ روز در دوازده سینمای شهرستان‌ها ۶۰ میلیون تومان فروخته است. کارگردان می‌گوید: موضوع این فیلم، عشقی است. اما به نظر می‌رسد که واقعیت، چیز دیگری است.

بعد از دوازده سال که از ساخت شب‌های روشن (۱۳۸۱) می‌گذرد فرزاد مؤتمن با خداحافظی طولانی، دوباره مورد استقبال منتقدان قرار گرفته است. سعید آقاخانی برای بازی در این فیلم سیمرغ بهترین بازیگر مرد را از جشنواره سی‌وسوم فیلم فجر کسب کرد. پرفروش‌ترین فیلم جناب مؤتمن ـ پوپک و مش ماشاالله ـ یک فیلم گیشه‌پسند معمولی بود که نظر منتقدان را جلب نکرد. فیلم قبلی مؤتمن به نام سایه روشن (۱۳۹۲) نیز هنوز به نمایش عمومی درنیامده و احتمالاً پاییز در گروه هنر و تجربه اکران خواهد شد.

خلاصه داستان

یحیی (سعید آقاخانی) به اتهام قطع کردن دستگاه تنفس همسرش ماهرو (ساره بیات) در دوران اغماء، بعد از یک سال از زندان آزاد شده است. او می‌گوید که همسرش چنین چیزی را خواسته است. همین جریان، کدورت و کینه‌ای را بین یحیی و خانواده ماهرو به وجود آورده به طوریکه محمد برادر ماهرو مداوماً در پی گرفتن انتقام از اوست. این پرسه زدن‌های کینه‌توزانه برادر ماهرو در پیرامون زندگی یحیی، تا نمای پایانی ادامه دارد. یحیی با دختری به نام طلعت (میترا حجار) که به تازگی به کارخانه ریسندگی آمده ازدواج می‌کند؛ اما روح ماهرو همچنان با آنها است. (سایت سورۀ مهر)

جوایز از جشنواره فجر

خداحافظی طولانی برندۀ سه جایزه از سی‌وسومین جشنوارۀ فجر شد: سیمرغ بهترین بازیگر مرد (سعید آقاخانی)، سیمرغ بهترین طراحی لباس (جهانگیر میرزاجانی)، به همراه دیپلم افتخار فیلمنامه (اصغر عبداللهی). (سیمرغ فیلمنامه به خانم رؤیا محقق برای فیلم دوران عاشقی رسید).

چهار نامزدیِ دیگر خداحافظی طولانی برای دریافت سیمرغ، عبارت بودند از: بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین نقش مکمل زن (میترا حجار) و بهترین تدوین (ژیلا ایپکچی). این جوایز به ترتیب نصیب این فیلم‌ها شد: بیتا منصوری (تهیه‌کننده رخ دیوانه)، ابوالحسن داوودی (کارگردان رخ دیوانه)، سحر دولتشاهی (بازیگر مکمل عصر یخبندان)، نیما جعفری جوزانی (تدوینگر عصر یخبندان).

نقد و نظر

فیلم خداحافظی طولانی آن دسته از مخاطبان سینما را که در دنیای خیال زندگی می‌کنند می‌تواند راضی و خرسند از سالن بیرون بفرستد. مخصوصاً کسانی که مترصدند یک فرشته در هیئت سوپر استارهای سینما بر آنها نازل شود و هیچ مانعی نیز برای ازدواج نباشد. (به یاد بیاورید آن سکانس را که میترا حجار به سعید آقاخانی می‌گوید: خب! زود باش! مرا از پدرم خواستگاری کن دیگه!)

 اما خداحافظی طولانی، یکی از حقه بازترین فیلم‌های سینمای ایران است. فیلمی که با پنبه سر می‌برد و قصد دارد اُتانازی (Euthanasia) را در پوشش یک قصۀ شیرین عشقی برای عموم مخاطبانش عادی کند. جناب فیلمساز برای اُتانازی (مرگ آرام یا خودخواسته) تبلیغ می‌کند و برای آن، هیچ حد و مرزی نیز قائل نمی‌شود. اگر مؤتمن، اُتانازی را فقط برای بیمارانی همچون ماهرو که به اغماء رفته‌اند مجاز می‌دانست آنقدر بد نبود که الآن هست. اما کارگردان این روش را حتی برای مادر طلعت (که هوشیار، اما بی‌حرکت است) نیز مجاز می‌داند. در فیلم می‌بینیم که طلعت تنها کسی است که با یحیی دوست می‌شود و او را در ماجرای مرگ ماهرو مقصر نمی‌داند و در نهایت به عقد او درمی‌آید. چون طلعت نیز مادری دارد که دوست دارد هرچه زودتر از شرّش خلاص شود!

در مصاحبه‌ای که در خصوص این فیلم با جناب کارگردان صورت دادم ایشان سعی داشت موضوع اُتانازی را بی‌اهمیت‌ترین مسئله در فیلم قلمداد کند. در حالیکه اصلی‌ترین گره فیلم که از ابتدا تا نمای پایانی، ادامه دارد اتهام قتل ماهرو توسط شوهرش یحیی است. جالب توجه اینکه جناب مؤتمن اذعان داشت به اُتانازی عقیده دارد و اگر خودش نیز در چنین شرایطی قرار بگیرد همین کار را خواهد کرد.

بحث ما در خصوص بیماران مرگ مغزی نیست. سؤال این است که چرا جناب فیلمساز، اُتانازی را به هر شکل روا می‌داند؟ نشانه‌اش در فیلم این است که یحیی در جاده، به قاضی می‌گوید: ماهرو می‌خواست بمیرد و مُرد. قاضی می‌پرسد: آنطور مُرد که خدا می‌خواهد؟ یحیی می‌گوید: «چه کسی می‌داند خدا چه می‌خواهد؟!» و دم خروس از همین‌جا است که بیرون می‌زند.

واضح است که مرگ و حیات صرفاً به دست خدا است. اگر حق تعالی، به انسانی حیات داده باشد فرد دیگر حق ندارد آن را خاتمه دهد، چه به درخواست آن انسان باشد یا نه. مگر آنکه آن شخص، جرمی برابر قتل مرتکب شده باشد که باز هم به حکم خداوند بایست به زندگی او خاتمه داد. لذا نبایست بیمارانی را که متحمل درد می‌شوند به سوی مرگ سوق داد حتی اگر بیمار بر آن اصرار داشته باشد. این کار، نوعی خودکشی است و جزایش جهنم ابد. به عبارت دیگر، شخص بیمار ممکن است از رنج‌های دنیوی خلاص شود ولی به عذاب عمیق‌تر و پایدارتر در دنیای باقی معذب خواهد شد؛ دنیایی که در آن، مرگی وجود ندارد. خیر و صلاح چنین بیمارانی تسلیم شدن به تقدیر خدا است زیرا خداوند حکیم این رنج‌های دنیایی را برای کاهش بار گناهان برای آنها مقدر کرده است. برای نمونه، در حدیثی آمده است که یک ساعت از رنج دوزخ سنگین‌تر است از تمام رنج‌هایی که انسان‌ها در دنیا متحمل شده و می‌شوند.

اما مهم‌ترین تصویری که جناب مؤتمن دوست دارد در خداحافظی طولانی بر آن تأکید کند همراه نشدن این زن و مرد کارگر با سرویس ایاب‌وذهاب کارخانه است. یحیی (سعید آقاخانی) و طلعت (میترا حجار) در سکوت، کنار جاده ایستاده‌اند‌ و منتظر تاکسی هستند. همین تنهایی، باعث آشنایی آنها و ازدواجشان می‌شود. اما حتی این موضوع کلیدی فیلم نیز باورپذیر و عقلانی از کار درنیامده است. یحیی را می‌دانیم که به دلیل دشمنی کارگران نمی‌تواند سوار سرویس شود. اما طلعت که تازه به استخدام کارخانه درآمده چرا نمی‌تواند؟ فیلم، اصلاً توضیحی نمی‌دهد.

موارد غیرعقلانی فیلم

بحث ما و جناب مؤتمن، از سلیقه گذشته و به غیرعقلانی بودن بسیاری از صحنه‌های فیلم رسیده است. به این موارد توجه کنید:

مگر آدمیزاد به خاطر عشق به همسرش، او را می‌کُشد؟! چه کسی می‌تواند به درخواست معشوقش، او را بکشد؟ (یحیی در خانه، ماهرو را صدا می‌زند و می‌گوید: من همان کاری را کردم که تو می‌خواستی).

ماهرو در حالت اغماء است اما چرا ماسک اکسیژن ندارد؟!! جناب مؤتمن در مصاحبه با راقم به این سؤال اینچنین پاسخ داد: «شما مگر پزشک هستید که در این باره نظر می‌دهید؟!» واقعاً چطور می‌شود که یحیی به جرم قطع کردن شیلنگ اکسیژن همسرش ماهرو به زندان برود اما بیمار در آن لحظه ماسک اکسیژن نداشته باشد؟!

موضوع فیلم، شبهۀ قتل ماهرو به دست شوهر است (موضوع اُتانازی). هرچند که این شبهه، از نمای اول تا آخر فیلم جریان دارد اما کارگردان سعی دارد آن را بی‌اهمیت جلوه دهد.

کارگردان مدعی است که این فیلم به مخاطب می‌آموزد نباید اصلاً قضاوت کرد! اما خود او با انتخاب بازیگر نقش یحیی و نوع گریم و دیالوگ‌هایی که می‌گوید در واقع سعی کرده تا به تماشاگر بقبولاند که یحیی بی‌گناه است. اما چطور مخاطب نباید دربارۀ بی‌گناه بودن یا نبودن یحیی فکر کند یا نظر بدهد؟! عملاً این کار، با پنبه سر بریدن و تحمیل عقیدۀ کارگردان به مخاطب است.

موضوع شهادت‌ها نیز از جمله موارد خلاف عقل در این فیلم است. اگر فقط یک کارگر قطع شیلنگ اکسیژن را دیده است پس چطور تمام کارگران کارخانه، علیه یحیی شهادت داده‌اند؟ حتی آرایشگر محله بر یحیی منت می‌گذارد و می‌گوید: «من نرفتم شهادت بدهم!» آیا جناب کارگردان، قصد تمسخر داشته‌ است یا واقعاً معنای شهود و شاهد بودن و تحمل شهادت را نمی‌داند؟

یحیی، هر دو همسر زندگی‌اش را از میان همکارانش در کارخانه و آن هم از پای یک دستگاه ثابت ریسندگی پیدا کرده است!

تحسینات و تمجیدات

برای دور نشدن از مسیر انصاف ذیلاً به چند صحنۀ زیبا و جالب توجه فیلم نیز اشاره می‌کنیم:

نام فیلم علاوه بر زیبایی، به موضوع فیلم نیز می‌آید. هرچند این نام، یادآور رمان ریموند چندلر The Long Goodbye (1953) است که رابرت آلتمن بیست سال بعد، فیلمی به همین نام از آن ساخت. شباهت فیلم‌های آلتمن و مؤتمن، در دو چیز است: شبهۀ قتل همسر و خاطرۀ یک موسیقی که در طول فیلم‌ها جریان دارد. این رمان توسط فتح‌الله جعفری جوزانی به فارسی ترجمه شده است.

شبِ همان روزی که یحیی اول بار طلعت را می‌بیند، چراغ خانۀ او را خاموش می‌بینیم. همان شب است که عکس ماهرو از دیوار می‌افتد و می‌شکند. به این ترتیب فیلمساز بر غلبۀ واقعیت بر رؤیا تأکید دارد.

و اما به نظر راقم، زیباترین لحظۀ فیلم آن زمان است که یحیی برای نقاشی خانه می‌خواهد میخ قاب عکس همسر متوفایش را از دیوار بیرون بکشد. میخ، سفت است و یحیی به ناچار آن را می‌کوید. به این ترتیب، فیلمساز دو چیز را با یک نمای ثابت القاء می‌کند: اولاً موضوع ازدواج‌های دوم که همچون ازدواج اول نخواهد بود. و ثانیاً خاطرات ماهرو که در این خانه باقی مانده و خواهد ماند.

شاید با برشمردن نکات بالا دیگر نیازی به گفتگو پیرامون فیلم ضعیف «سایه روشن» (۱۳۹۲) و فیلم مفتضح «بیداری» (۱۳۹۰) نباشد. فیلم سایه روشن که جناب کارگردان آن را بهترین اثر خود می‌داند حتی برای شرکت در بخش جنبی جشنواره فجر هم پذیرفته نشد.

 

درباره نویسنده

7522مطلب نوشته است .

نوشتن دیدگاه

شما میتوانید از تصاویر مخصوص خود در قسمت نظرات استفاده نمایید برای اینکار از وب سایت آواتارکمک بگیرید .

طراحی شده توسط هاست لاین