مهدوی‌کیا اولین مربی ایرانی بوندسلیگ ا؟

مهدوی‌کیا اولین مربی ایرانی بوندسلیگ ا؟

مهدی مهدوی کیا ستاره سابق تیم ملی فوتبال ایران در گفت و گو با سایت بوندسلیگا از آرزوهایش سخن گفته است.


مهدی مهدوی‌کیا که در بوندسلیگا بازی در هامبورگ، اینتراخت فرانکفورت و بوخوم را تجربه کرد، بیش از صد بازی هم برای تیم ملی ایران انجام داد. او در سال ۲۰۱۳ به دوران فوتبال حرفه‌ای‌اش پایان داد و حالا مایل است در ۳۸ سالگی کارش را در عرصه مربیگری آغاز کند؛ از همین رو در تلاش برای کسب مدرک Bمربیگری از فدراسیون فوتبال آلمان است.


در این چارچوب او به کمپ تمرینی باشگاه هامبورگ در زاکسن‌وگ آمده تا تجربیاتش را به فوتبالیست‌های نوجوان تیم‌های زیر ۱۲ ساله‌ها تا زیر ۱۴ ساله‌ها منتقل کند. به همین مناسبت گزارشگر وبسایت رسمی فدراسیون فوتبال آلمان با او مصاحبه‌ای ترتیب داده که در زیر می‌خوانید:

آقای مهدوی‌کیا! چه چیزی شما را به این مرکز کشاند؟

-برای من همواره جالب بوده بدانم در آلمان بعد از جام ملت‌های ناامیدکننده ۲۰۰۰ چه اتفاقی افتاده است. خبر دارم که بعد از آن سرمایه‌گذاری زیادی در بخش‌های پایه انجام دادید. حالا خود من هم فعالیتم به گونه‌ای است که از نزدیک با حمایت از بخش پایه سر و کار دارم. پدیده‌های آینده‌دار یکبار در هفته به اینجا می‌آیند تا در تکمیل تمرینات باشگاهی‌شان در یک تمرین سیستماتیک هم شرکت کنند. ما روی تکنیک و تاکتیک کار می‌کنیم، علاوه بر آن بازی‌های جدی و منظمی هم برگزار می‌شوند و قصدمان این است که به این بچه‌ها کمک کنیم تا به سطحی برسند که بتوانند وارد مرحله بعدی شوند که منتخبی از هامبورگ یا یکی از بخش‌های پایه این باشگاه یا باشگاه سن‌پاولی خواهد بود.

فعالیت در بخش پایه تا چه حد به شما امکان می‌دهد که نخستین تجربیات خود را در عرصه مربیگری بیاندوزید؟

-من می‌توانستم در میهنم ایران فورا سکان هدایت یک تیم دسته اولی را در دست بگیرم؛ اما آدم واقع‌گرایی هستم و معتقدم هر فوتبالیست خوبی الزاما مربی خوبی نمی‌شود. از همین رو تصمیم گرفتم از پایین‌ترین مرحله کارم را آغاز کنم. در باشگاه سابقم یعنی هامبورگ هم در بخش پایه فعالیت می‌کنم.


آیا برای این بچه‌ها ماجراهای زیادی از دوران بازیگری‌تان تعریف می‌کنید؟

-اینها طبیعتا سوالات بسیاری دارند و من هم با کمال میل از تجربیاتم برایشان می‌گویم. خیلی از بچه‌هایی که اینجا هستند رویای فوتبالیست حرفه‌ای شدن را در سر می‌پرورانند، اما باید بدانند که تحقق این رویا کار آسانی نیست. استعداد داشتن به تنهایی کافی نیست، بلکه باید تمرینات بسیار منظمی را دنبال کرد.

آیا حضور شما در این پایگاه دوران نوجوانی خودتان در دنیای فوتبال را تداعی نمی‌کند؟

-در ایران چنین امکاناتی مثل اینجا برای تمرین وجود نداشت. ما فقط در زمین‌های خاکی توپ می‌زدیم. حداکثر چند تورنمنتی هم گهگاهی در مدارس برگزار می‌شد. من تازه چهارده سالم که شد عضو یک باشگاه فوتبال شدم.

این که خیلی دیر است!

-بله. اما من سال‌های قبل از آن ورزش‌های دیگری هم انجام می‌دادم. در هندبال هم خوب بودم و حتی کاپیتان تیم ملی زیر ۱۴ ساله‌ها شده بودم. با این حال زندگی واقعی من فوتبال بود. هر روز حتما پنج یا شش ساعت در زمین‌های خاکی فوتبال بازی می‌کردم.

شما در ایران با تیم کیا اف سی حتی باشگاه ثبت کرده‌اید. چه اهدافی را دنبال می‌کنید؟

-باشگاه من خود را صرفا وقف بخش پایه کرده است. ما رده‌های بین یازده تا هفده ساله‌ها را تمرین می‌دهیم. مایلیم چند سال دیگر با این بچه‌ها در لیگ دسته اول ایران حضور پیدا کنیم. برای تحقق این هدف از متدهایی که من در آلمان می‌آموزم هم استفاده خواهیم کرد.


چطور به این نتیجه رسیدید که دست به تاسیس یک باشگاه در رده‌های پایه بزنید؟

-متاسفانه در فوتبال ایران به ندرت در این بخش سرمایه‌گذاری می‌شود. حتی باشگاه‌های بزرگ تمام پول خود را برای تیم بزرگسالان هزینه می‌کنند. حالا من مربیانی دارم که در ایران حواسشان به تیم‌هایی که راه انداخته‌ام هست و کمکم می‌کنند؛ علاوه بر آن خودم این بچه‌ها را دو یا سه بار در سال به اروپا می‌آورم تا بتوانند در تورنمنت‌های اینجا شرکت کنند. تردیدی ندارم که این دوازده-سیزده ساله‌ها چند سال دیگر ملی‌پوش خواهند شد. با کمال میل کمکشان خواهم کرد که حتی روزی در اروپا هم بازی کنند.

اهداف شخصی خودتان به عنوان مربی چیست؟

-خیلی دوست دارم یک روزی در بوندسلیگا مربی شوم، اما می‌دانم که مسیری که به این هدف منتهی می‌شود چقدر دشوار است. اما دوست دارم دقیقا مثل دوران بازیگری‌ام برای رسیدن به اهدافم از هیچ تلاشی فروگذار نکنم.

از کدامیک از مربیان سابقتان بطور خاص تاثیر پذیرفتید؟

-من مربیان خوب زیاد داشتم. اما بطور خاص هوب استیونس مرا تحت تاثیر قرار داد. وقتی در فوریه ۲۰۰۷ به هامبورگ آمد، تیم ما در آخرین رتبه جدول قرار داشت و با گذشت بیست هفته فقط ۱۵ امتیاز به دست آورده بودیم. چنین بیلانی بطور معمول سقوط تیم را در پی دارد، اما با استیونس توانستیم در پایان آن فصل به رتبه هفتم برسیم. او در انتقال تاکتیک و دیسیپلین بی‌نظیر بود.

خودتان چطور مربی‌ای هستید؟

-من اصولا آدم صمیمی و آرامی هستم اما در سال‌های اخیر دریافتم که یک مربی باید گاهی سرسخت‌تر و قاطع‌تر باشد. در واقع لازم است ترکیبی از این ویژگی‌ها را با هم داشت. دوستانه و صمیمی برخورد کردن باعث پیشرفت هیچکس نمی‌شود (می‌خندد).

جایی در پاسخ به سوالات قبلی اشاره کردید که در بخش پایه باشگاه هامبورگ هم مشغول به فعالیت هستید. کار شما آنجا چیست؟

-من به بخش‌های زیر یازده ساله‌ها تا زیر نوزده ساله‌ها تمرینات ویژه هجومی می‌دهم. همیشه آرزویم بود یک روزی دوباره به هامبورگ بازگردم. هامبورگ تیم محبوب من باقی مانده است و بهترین ایستگاه مسیر حرفه‌ای‌ام بود. سال گذشته ملاقاتی با برنارد پترز ،مدیر ورزشی این باشگاه، داشتم و گفتم دلم می‌خواهند بتوانم اینجا فعالیت کنم. بعد از آن خبر دادند که این امکان را در اختیارم می‌گذارند و حال از این بابت بسیار خوشحالم.

اگر هامبورگ تیم محبوب شماست، طی دو سه فصل گذشته حتما خیلی عذاب کشیده‌اید! اینطور نیست؟

-واقعا سخت بود، مخصوصا بازی ضعیف مقابل کارلسروهه که گل مساوی تازه در ثانیه‌های آخر به ثمر رسید. وقتی شرایط را با دوران بازی خودم در هامبورگ مقایسه می‌کنم خیلی ناراحت می‌شوم. آن وقت‌ها تیم ما معمولا بالاهای جدول قرار می‌گرفت. اما حال نمی‌دانم دوباره موفق می‌شویم آنروزها را ببینیم یا خیر. ایکاش دو فصل اخیر دیگر تکرار نشوند.

درباره نویسنده

7522مطلب نوشته است .

نوشتن دیدگاه

شما میتوانید از تصاویر مخصوص خود در قسمت نظرات استفاده نمایید برای اینکار از وب سایت آواتارکمک بگیرید .

طراحی شده توسط هاست لاین