از نمک می گوئیم.. نمکدان شکنان شاکی می شوند، از شکر میگوئیم، مافیای نیشکر شاکی تر..

از نمک می گوئیم.. نمکدان شکنان شاکی می شوند، از شکر میگوئیم، مافیای نیشکر شاکی تر..

توصیه می کنم حتما بخوانید:

بازخوانی یک اقدام،

بعید است که اساس سیاست های اصلی طرح های نیشکر بنا به فرمان المتوفى رفسنجانیِ آن زمان در تولی بر زمین های این منطقه بر کسی پنهان مانده باشد که از نگاه او هدف، هزینه ها و تبعات را توجیه می کرد،

کارشناسان بی طرف و بی منفعت از آن تشکیلات نیز در سالهای متمادی به صراحت آنالیزهای علمی محاسباتی خود را در خصوص عدم توجیهی بودن کشت نیشکر در مقابل مصرف بالای آب و هزینه تمام شده آن نسبت به محصول وارداتی اظهار داشته اند

البته که منافعی جانبی نیز خصوصا با مدیریت مدبرانه دکتر ناصری که شرح آن حدیثی مفصل میخواهد و کمترین آن، رفع بحران های مالی هفت تپه، افزایش چشمگیر ظرفیت اشتغال و حمایت از ظرفیت های بومی است، در جای خود شایسته ی یاداوری به حکم انصاف است

اما کدام ریگ تیز و در کدامین کفش این چنین درداور می شود وقتی که با صرف نام آوری از نیشکر، بدون حتی کمترین تمعن به اصل خواسته و فحوای کلام ، امرین را بی درنگ آشفته می سازد، تا فی الفور، جیره خواران اجرتی و معلوم الحالان ساعتی که قیمت و باب کسب یکایک آنان برای همه فعالان اجتماعی، و اصحاب رسانه هویدا و تارنماست را برای تشویش و تحریف در فضای مجازی دست به قلم مشقی و رگباری کند تاجایی که بخاطر کارت های هدیه یا خودشیرینی های امیدوار به توجه مدیر و ارتقاء شغلی خود، چشم را بر انصاف و انسانیت ببندند

دو سئوال مطرح است که:

۱_در کجای سخن و مطالبه ی نماینده آبادان آمده‌ است که این صنعت را تعطیل کنید؟

۲_موضع و نقطه ی درد و برافروختگی راس این‌ مافیا از چه بود؟

آنچه سید مجتبی محفوظی واضحا مطالبه نموده است ، جایگزینی محصولی است که در همان صنعت و صنایع جانبی آن، بستر و ظرفیت اشتغالی بیشتری ایجاد کند.

مطالبه ی سیدمجتبی، محصول جایگزینی است که آب کمتری مصرف کند. خواسته ی صریح دکتر محفوظی حفظ عدالت تقسیمی در حق نخل و اهمیت آن است.

اما جای شکر به لطف او باقیست که با این رویداد اخیر سبب شد بیش از پیش متوجه شویم چرا نیشکر خط قرمز است و مافیای نیشکر یعنی چه، البته از منتفعین سوداگر آن گلایه ای نیست اما عزیزان نامتطلع چرا نادانسته همراهِ باطل می شوند، گویا در این دو دهه حتی در زمستان مزه ی آب رودخانه هایمان را نچشیده اند.

گویا فراموش کرده اند آن روزهای سخت تابستان عطش را که موتورخانه های هیولایی صنعت نیشکر، چگونه بی ملاحظه و بی رحمانه به جان کارون می افتادند و میلیونها نخل مردم پائین دست.. نفر نفر مظلومانه در بُهت و سکوت می مردند.

چه کسی فراموش می کند اگر از خود گذشتگیِ تاریخی مردم فلاحیه در خاموش کردن موتورهای کوچک آنان برای حفظ آب باریکه ی منتهی به بهمنشیر و اروند نبود، شاید امروز تنها فقط تندیسی نمادی از نخل در مناطق آبادان و خرمشهر بجای می ماند که بگویند سابقا اینجا سرزمین نخل بود.

به قلم: صداى نخل

انتهای پیام/

 

درباره نویسنده

1360مطلب نوشته است .

نوشتن دیدگاه

شما میتوانید از تصاویر مخصوص خود در قسمت نظرات استفاده نمایید برای اینکار از وب سایت آواتارکمک بگیرید .

طراحی شده توسط هاست لاین