وقتی ایده اصلی فراموش می شود ؛ رژیم صهیونیستی براى نجات از سقوط دست به هرکارى مى زند

در نگارش داستان و یا فیلمنامه همواره یک ایده اصلی وجود دارد که تمام ایده های تکمیلی باید حول آن بچرخند و مطیع باشند، اگر با تمام جذابیت های واقعی یا فریبنده نتوانند در پیشبرد ایده اصلی کمک کنند باید محترمانه یا گاهی اوقات بی رحمانه کنار گذاشته شوند

اگر بپذیریم که هدف اصلی در کشوری که دشمنانی مثل رژیم صهیونیستی دارد که برای نجات از سقوط دست به هرکاری میزند تا میز بازی را بر هم بزند نباید ایده اصلی که توسط تئوریسین نظام ترسیم شده فراموش یا با زدن رنگ و لعاب به آن به حاشیه رانده شود.

راهبری که مقام معظم رهبری در چند سال اخیر بر آن تاکید دارند همانا حفظ امنیت (در همه ابعاد)، تلاش مجدانه و مدبرانه همراه با سلامت در انجام وظائف محوله، همگرایی و وفاق ملی و اعلام یک موضع واحد به خارج از مرزها است.

دور شدن از این راهبرد و پرداختن به حاشیه به معنای دورشدن از ایده اصلی است و این یعنی نرسیدن علیرغم دویدن ها و خودنشان دادن هایی که کمکی به پیشبرد طرح با اهدفی که تئوریسین نظام ترسیم نموده است.

اما این اتفاق چه زمانی رخ می دهد.

وقتی هر کس نداند در کجاى داستان قرار دارد یا نقشی بیشتر از آنچه نویسنده برای او طراحی کرده را طلب می کند، دیگر طرح بخوبی پیش نمی رود .

اما این جایگاه ها مخرب در ایده اصلی می توانند اقتصادى به این معنی که بازیگران بجای نقشی که دارند دستمزد و موقعیت بیشتر و بهترى برای خود و خانواده هایشان طلب کنند، اگر بازیگران بجای موقعیت پر خطر خود طالب سهم بیشتری از قدرت برای خود و اطرافیان خود باشد، اخباری که اطراف بعضی مسئولان می چرخد از لواسان گرفته تا صرافی ، اختلاس، رانت هاى کلان و ریشه زدن های جناحی به قصد ارتقا موقعیت همه و همه سبب می شود تمرکز بر ایده اصلی از بین برود و آنچه اتفاق می افتد حوادثی است که خطر بر هم خوردن تئوری را همراه خود دارد.

در این شرایط است که باید دست به جراحی متن زد تا ایده اصلی پا برچا بماند!

نویسنده یادداشت عماد صالحوند