بازتاب فرهنگ روستا و عشایر در شعر عربی – محلی خوزستان

بازتاب فرهنگ روستا و عشایر در شعر عربی - محلی خوزستان

( گرامی‌داشت “روز روستا و عشایر”)

زینب شریفی

شعر عربی – محلی در استان خوزستان از نمودهای هویتی این قوم در عرصه‌ی فرهنگ به‌شمار می‌رود. این نوع با شاخصه‌های اصیل: ذوق وافر، قریحه‌ی ذاتی، زبان و لهجه‌ی متمایز، وزن عروضی محسوس، ایجاز به‌جا، اطناب به‌سزا و درون‌مایه‌های ارزش‌مدار، هم‌گام با سایر انواع در اقصی نقاط جغرافیای فرهنگی ایران، رشد کرده به تعاریفی درخور توجه از خویش دست یازیده است. مقایسه‌ای که حتی در بیرون از مرزهای جغرافیای هم قابل تعمیم است؛ امروزه ابوذیه‌ی عربی در خوزستان با انواع آن در بین شاعران عراقی، تحدّی کرده از آن هم فراتر رفته است.

اما مجموع این خصایص به زیرساخت‌هایی قوی و بالقوه غنی از شیوه‌ی زیست و تعامل نیاز دارد که به‌نظر، در قالب روستا و هیئت عشایر عربی قابل اقتفاست. در این باب، سروده‌ی جاودانه‌ی “الله یا دیره هلی” سید محسن موسوی نمود تام از این مشخصه‌ها در گستره‌ی فرهنگی عرب‌های خوزستان به‌شمار می‌رود. این سروده، حاوی بخش عظیمی از مؤلفه‌های زیست روستایی – عشایری است که از یک شاعر شادگانی صادر شده است. در همین راستا بیشتر شاعران و سخنوران ادبیات عربی – محلی در خوزستان در ابداعات خویش مرهون فضای روستایی و سازوکار عشیره‌ای هستند. این مسأله سبب وام‌داری آنان از ویژگی‌های منحصربه‌فردی شده که به تمایز محصولات هنریشان از سایرین انجامیده است؛ عواملی که در موارد زیر قابل تفصیل است:

۱) روستاییان و عشایر عرب خوزستان به‌دلیل ساختار غیرقابل نفوذ منتج از اصالت عوامل پدیدآورنده‌ی خویش، کمتر شاهد تغییر و تحول در نحوه‌ی گفتارشان بوده‌اند؛ این مورد در شعر عربی – محلی علاوه بر حفظ اصالت زبان و لهجه توانسته دقایق آن را نیز منعکس سازد طوری که می‌توان گفت: “شعر هر دوره از ادبیات عربی – محلی خوزستان با حفظ اصالت، آینه‌ی تمام‌نمای زبان و لهجه‌ی این قوم دیرپا در این گستره به‌شمار می‌رود.”

۲) شیوه‌ی زندگی روستایی و عشایری به‌دلیل اتخاذ مشی سنتی در قبال نوع ماشینی، معمولاً حافظ مؤلفه‌های اصیل رفتاری و کرداری مردمان قوم عرب نیز هست. این مسأله سبب انعکاس خیل عظیمی از منش آنان در اشعار شاعران عربی – محلی خوزستان شده است. به‌عبارتی آنان مصداق کامل این ضرب‌المثل برخاسته از فرهنگ دیرپای خویشند که: “المجالس کالمدارس”. محیی زیبق شاعر فقید خوزستانی در توصیف یکی از صفات بارز روستاییان و عشایر عرب تحت عنوان “مهمان‌نوازی” سروده: «احبّک چیه فرشت الأرض منزل – ودوماً تکرم الخطّار منزل / ابکل دیره تجد للرجل منزل – لچن فرگت عمامی اتعن علیّه.» (تو را به‌خاطر آن‌که سراسر گیتی را برای مهمان، مفروش و گستره ساختی، دوست می دارم؛ اگرچه در هر روستا (دیار) برای مهمان، منزلی است اما دوری بستگان برای مرد سخت است.)

۳) زندگی در روستا برپایه‌ی تعامل با طبیعت و اکوسیستم آن شکل می‌گیرد؛ در شعر عربی – محلی نام بسیاری محصولات کشاورزی، ابزارآلات، صنایع دستی، احشام، جانداران و حیوانات بومی انعکاس یافته که امروزه کمتر نام و نشانی از آن‌ها در انواع محصولات ادبی هست. این موضوع، به‌ویژه اشعار گذشتگان را به دایره المعارفی از این جهت تبدیل ساخته است. جبّار مگطاع پایه‌گذار طور ابنیّه با عنایت به این موارد سروده است: «حرّ امونّس الصگّار ویروف – ولصّاحب یخیط افتوگ ویروف / دفگ زوده و مله الحیطان ویروف – مله الودیان وأذخر بالوطیّه.» (پرنده‌ی آزاد (شاهین)، رام‌کننده‌ی خویش را شاد می‌کند. او چون رفیقی است که زخم‌های رفیقش را رفو می‌کند. / او مانند سیلی (پس از دوره‌ی بلند خشک‌سالی) است که از پرچین‌ها بالا رفته و دشت‌ها و بیابان‌های بایر را نیز سیراب می‌سازد.)

۴) روستاییان و عشایر به‌دلیل فقدان شاخصه‌های رفاهی در سطوح گسترده نظیر مراکز آموزشی، معمولاً خود به کار تعلیم و تربیت نوباوگانشان می‌پردازند. این معنا سبب تبلیغ و ترویج فرهنگ اصیل آن‌ها در قالب پرداختن به ادبیات، فولکلور، ارزش‌های مذهبی و انسانی و مواردی از این‌دست شده که معمولاً در قالب قصه، داستان، برگزاری مراسم مذهبی و مناسک مختلف انجام می‌گیرد. ملا نعیم کروشاوی با التزام گروهی از این مضامین سروده است: «علی الباری اعله کل الناس والاه – خسر کلمن مع الولّوه والاه / علی الحبّه النبی و جبریل ولله – الیحبّه ایفوز دنیه و آخریّه.» (علی را پروردگار عالمیان والا ساخت. هر که به‌انضمام دشمنانش، از او دوری جست، ضرر کرد. / علی را خدا و پیامبرش دوست می‌دارند بنابراین هر که دوستش بدارد در دنیا و آخرت رستگار خواهد شد.)

۵) روستاییان و عشایر عرب در ایران به‌دلیل استقرار حول مناطق استراتژیک سیاسی – مذهبی – گردشگری و غیره، معمولاً مطمح نظر بیگانگان در تسخیر خاک کشور بوده‌اند. این موضوع مبنای خلق حماسه‌های بسیار از قِبل رویارویی آنان با دشمنان و متعاقب آن ورود بسیاری مضامین در ادبیات عربی – محلی شده است. این مضمون به‌ویژه در معدود آثار به‌جا مانده از بانوان شاعر، شایع و فراگیر است. در همین باب، بانو جگاره بنت عوفی از شاعره‌های ادب عربی – محلی در “سه‌گانه‌ای” سروده است: «یاریت جندالله ابّطن هور / موکر السمچ مرعی الطیور / طگنی الفلک خلّانی ادور.» (کاش لشکریان خدا، هور را احاطه می کردند به‌سان ماهیان در شکارگاه مرغان دریایی؛ روزگار بدضربه ای به من زد.)

بر این مبنا، ادبیات عربی – محلی در استان خوزستان علاوه بر ارزش هنری، به‌عنوان حافظ و بازتاب دهنده‌ی اصیل‌ترین شیوه‌های زیست این قوم دیرپا توانسته در صحنه‌های مختلف اجتماعی – سیاسی – فرهنگی و مذهبی ایفای نقش کند. کارکردی که کمتر مورد توجه صاحبنظران در شناخت ظرفیت‌های قوم عرب به‌عنوان یک قوم ایرانی در این گستره بوده است. از این‌رو می‌تواند به یک عامل تعیین کننده در تصمیم‌گیری‌های آنان تبدیل گردد بدین‌ترتیب که با حمایت از محققان و پژوهشگران این شاخه از ادبیات فاخر محلی، گامی ماندگار در این عرصه برداشته، ظرفیتی دیگر از ارزش‌های اقوام اصیل ایرانی را ضبط نمایند.

طور به معنی “آواز” است. طور إبنیّه به معنی “آوازی است که از یک دختر عرب در استان خوزستان صادر شده” است. در این باره به کتاب “علوانیه، نگاهی به موسیقی عربی – محلی در خوزستان” مراجعه کنید.

انتهای پیام/

درباره نویسنده

1342مطلب نوشته است .

نوشتن دیدگاه

شما میتوانید از تصاویر مخصوص خود در قسمت نظرات استفاده نمایید برای اینکار از وب سایت آواتارکمک بگیرید .

طراحی شده توسط هاست لاین